پیش از اینکه به دو موضوع جداگانه "مراجعه مستقیم به آرای عمومی" (Referendum) و همه پرسی (Plebiscites) بمثابه ابزارِ عوام باوری (Populism) و استراتژیِ نخبگان سیاسی و رهبرانِ خودکامه در سه نوع سیستم دمکراتیک و آزاد (free)، نیمه دمکراتیک (partly free) و غیر دمکراتیک و استبدادی (not free)، بپردازیم، پیش درآمدی در جهت درک عمیقتر موضوع ارائه میگردد.
All Stories
باید به این سخن که گفته میشود با پیشرفت و سرعت سرسام آور وسائل ارتباطات جمعی بازگشت رژیم های تمامیت خواه و مستبد به اریکۀ قدرت محال است، با شک و تردید نگریست. زیرا ....
محققین و پژوهشگران علوم سیاسی و اجتماعی پیرامون این پرسش که چرا دمکراسی در حال پس رفت و منحرف شدن از مسیر خود است، دقت کافی مبذول داشته، اما در مورد چگونکی انحراف، گرایش به فساد، عدول از خواسته های مردم و سرانجام بی نتیجه ماندن اصل و مبانی دمکراسی کمتر توجه نموده اند.
رژیم های خود کامه و مستبد برآمده از یک انقلاب مردمی بطور شگفت آوری نسبت به دیگر رژیم های استبدادی با ثبات تر و ماندگارتر می باشند.
پنج نوع خشونت مانند خشونت بدنی(Physical Violence)، خشونت جنسی (Sexual Violence)، خشونت روانی (Psychological Violence)، خشونت اقتصادی (Economic Violence)، و خشونت نمادین (Symbolic Violence) با توجه به اشکال متفاوتی که دارند، در یک "زمینه" هدف مشترک و یکسانی را دنبال میکنند و آن هدف بطور کلی حفظ سُلطه و کنترل بر زنان، و نیز ممانعت و یا ایجاد محدودیت برای زنان فعالان در عرصه سیاسی، اجتماعی است.
بیش از 30 سال است که نظارت بی طرفانۀ بین المللی و داخلی سازمانها و نهاد های مردمی جهت چگونگی روند برگزاری انتخابات عمومی در جغرافیای سیاسی بیش از 100 کشور جهان گسترش یافته است و توانسته بر سرنوشت میلیون ها نفر تاثیر بگذارد.
اگر جهان را به دهکده ای تشبیه کرده اند فقط به دلیل انقلاب ارتباطات میباشد که در یکی دو دهۀ گذشته بر چگونگی زیست و حتی شکل گیری هویت انسانی تاثیر گذاشته است، تا جائیکه هویت انسان مدرن را هویتی دانسته اند که از رسانه های همگانی (media) مانند شبکه های ماهواره ای و اینترنت (internet) و در شکل ابتدائی، آن مطبوعات کسب کرده است.
بر کسی پوشیده نیست که در سال 17-2016 عوام باوری (Populism) که از طرفی از سوی رهبران و احزاب سیاسی در کشورهای دمکراتیک (آمریکای شمالی و اروپا) در پوشش ملت باوری (Nationalism) نمایان شده است و از طرف دیگر رژیم های سلطه طلب تمامیت خواه که از سوی غرب (آمریکا و اروپا ) و شرق (روسیه) حمایت میشوند، توانستند در صحنه سیاسی داخلی و بین المللی، مواضع خود را مستحکم کنند.
از زمان ایجاد رژیم جمهوری اسلامی ایران در سال 1979 (1357) رهبران و دولتمردان این رژیم در جهت تحکیم بخشیدن به نظام خود اهداف ویژه ای را در ساختار سیاست خارجی دنبال میکردند. این اهداف بطور کلی ضمن افزایش (صوری) مشروعیت نظام همواره در جهت کاستن ارزشهای دمکراتیک بکار گرفته میشده است.
در پایان قرن بیستم چند رویداد جهانی، برگ های زرین تاریخ دمکراسی را قطورتر ساخت.
آیا خصلت نافرمانی مدنی و اعتراضات گستردۀ مردم علیه نظام های سیاسی ضد نهادی است؟ آیا رفتار و عملکرد آنان سیاست ستیزی میباشد؟ آیا مردم معترض تا کنون در نافرمانی مدنی خود موفق شده اند به مطالبات سیاسی- اجتماعی خود دست یابند؟ و سرانجام آیا نافرمانی مدنی و اعتراض تودۀ مردم جهت تغییرات بنیادین، شیوه ای بهتر و موثرتر از انقلاب و یا اصلاحات است؟
آنچه که توده مردم ایران بعد از انقلاب 1979 در فروپاشی نظام سلطنتی انتظار داشتند چیزی جزء آزادی، دمکراسی و حاکمیت مردم نبود. اما آنچه که ساخته و پرداخته شد یک نظام سلطه گر مرجع باور (انتخاباتی) رقابتگر بود.