دیباچه:
الکساندر کاکبرن (Alexander Cockburn) نویسنده، بر اثر تجربۀ سالها کار روزنامه نگاری در حوزۀ سیاست معتقد است که در قرن بیستم دو فاجعه بزرگ برای ایالات متحده آمریکا رخداده است. این دو فاجعه که هر دو در هفتم دسامبر روی داد یکی حملۀ ناگهانی نیروی هوائی و دریائی امپراتوری ژاپن به پایگاه دریائی ایالات متحده آمریکا پرل هاربر (Pearl Harbor) در دسامبر ۱۹۴۱ بود و دیگری تولد نوآم چامسکی در فیلادلفیا.[۱] هنوز پیرامون وقایع فاجعه نخست بحث و گفتگوها ادامه دارد اما در مورد فاجعه دوم هیچ بحث و گفتگوئی میان چپ ها وجود ندارد. برای عموم به ندرت پیش می آید روشنفکری مانند نوام چامسکی را که در قید حیات است یمثابۀ یک روشنفکر و یک شهروند که در عرصه تئوری و عمل فعالیت می کند، بشناسند. جورج اسکیالابا (George Scialabba) منتقد کتاب، بدرستی نوام چامسکی را به عنوان “مفید ترین شهروند آمریکا” توصیف کرده است.[۲] ما از تلفیق گفتار کاکبرن و اسکیالابا به فرمول خود چامسکی می رسیم مبنی بر اینکه ادای وظیفه (duty) نه فقط بعنوان وظیفه شهروندی بلکه بعنوان “مالکیت” فکری روشنفکر نسبت به سیاست دولت از طریق عملکرد نام و یا آثار او می باشد. همانطور که چامسکی در مقاله “مسئولیت روشنفکران” (The Responsibility of Intellectuals) بیان کرده است: ” روشنفکر در قبال جامعه از مسئولیت بیشتری برخودار می باشد مسئولیتی که راهنمای عمل زندگی او نیز است. زیرا مزیت روشنفکر بودن خود فرصت هائی ایجاد می کند که متقابلا این فرصت ها مسئولیت هائی بر دوش او خواهد گذاشت. بنابراین فرد روشنفکر است که انتخاب می کند[۳] تا از این فرصت برای انجام وظیفه اش، در قبال مردم استفاده کند و یا در همان فضای تئوری (روشنفکرانه) باقی بماند. انتخاب در عمل، روشنفکر را ملزم می دارد (از روشنفکر انتظار می رود) دولت و خط مشی آنرا به چالش بکشد با این شرط که او همراه با دیگر کنشگران در تغییر شرایط و در جهت رهائی از سلطه و کنترل قدرت عمل نماید. این بینش نسبت به وظیفه است که چامسکی را از دیگر روشنفکران معاصر متمایز می کند. او روشنفکر اجتماعی (همگان) است که با هزاران نفر نشست و برخاست می کند و همواره در دسترس قرار دارد. چامسکی از روشنفکران نامی چون نیل فرگوسن (Niall Ferguson) جمهوری خواه مشاور جان مک کین نئوکان و یووال نوح هراری (Yuval Noah-Harari) و کامیل آنا پالیا (Camille Anna Paglia) جدا از تفکر و جهت گیری سیاسی آنان متفاوت می باشد و به همین دلیل او از رسانه های مهم طرد شده است. همچنین چامسکی نیز در میان برخی از روشنفکران چپ گرا که دست کمی از روشنفکران مذکور ندارند به دلیل رابطۀ کنشگرانه اش متمایز می باشد.
ما امید واریم با انتشار این کتاب چهره کنشگری را که از دید عموم پنهان می باشد، نشان دهیم. ما گفتگوی خود با چامسکی را بر اساس کتاب ” اصل همکاری جهانی به سود همگان یا انقراض انسان (Internationalism or Extinction) بنا کرده ائیم. نوام چامسکی در این کتاب با قاطعیت در مورد تهدیدات روز افزون بقای زمین می گوید و از چشم انداز انقراض انسان که پس از جنگ جهانی دوم، طلوع عصر جدیدی (Anthropocene) را ایجاد کرده است، می نویسد. به سخنی دیگر چامسکی در این کتاب به طور منحصر بهفردی، دوگانگی تهدیدهای بالقوه ناشی از سلاحهای هستهای و تغییرات آب و هوایی را ردیابی میکند و این تهدیدات دوگانه را در چارچوب قدرت سلطه بیسابقه جهانی ییان میدارد که بر توانایی دولت – ملت ها جهت کنترل آینده و حفظ کره زمین غلبه کرده است. چامسکی در این کتاب با استدلال از فوریت توافقهای بینالمللی آب و هوا و تسلیحات سخن می گوید که چگونه جنبشهای مردمی با بسیج خود می توانند دولتها را مجبور کنند تا با این چالش بیسابقه برای بقای تمدن مقابله کنند. از این روی وظائف کنشگران در برابر چنین تهدیدات دو چندان می باشد.
ما می خواهیم در این گفتگو از چامسکی بمثابه یک منتقد سرسخت قدرت ایالات متحده آمریکا فراتر رویم و نظرات او را برای روشنفکرانی که همزمان کنشگر نیز می باشند و در جهت تغییرات اجتماعی گام برمی دارند، ارائه دهیم.
سالها پیش سینسیا پیترز (Cynthia Peters) روشنفکر کنشگر در مورد ارتباط چامسکی با کنشگرائی (activism) مقاله ای انتقادآمیز با عنوان ” در مورد چامسکی حرف می زنیم”[۴] (“Talking Back to Chomsky) نوشت که سه مشکل اساسی را در توصیه های چامسکی به کنشگران یادآور شد. نخست: عدم توجه چامسکی به مشکل تناسب (proportionality) نیروها می باشد. برای مثال،سازمان هائی که کنشگران به آنها می پیوندند در مقایسه با مشکلات مبتلا به جوامع بسیار کوچک و ضعیف هستند. دومین مشکل موضوع ” استراتژی” (strategy) است به معنی تعیین اهداف و طرح نمودن برنامه ای برای رسیدن به آن اهداف می باشد. بعبارت دیگر ما بمثابه کنشگر اجتماعی نمی دانیم که نیرو و توان خود را در کجا بکار گیریم. زیرا سخنان چامسکی نقاظ ضعف قدرت مطلقه و سلطه امپراتوری را مشخص نمی کند. مشکل سوم ژرف نگری (vision) به معنی داشتن یک هدف واضح می باشد که کنشگران نمی دانند در نهایت چه چیزی را باید مطالبه کنند. با توجه به انتقاد های سپنسیا پیترز باید گفت که چامسکی در این گفتگو، ارزش و بهاوری روش و شیوه های گروه ها و سازمان های کوچک را مطابق شرایطی که در آن قرار دارند بیان می دارد. برای مثال، او اغلب از تجربۀ زاپاتیستا های (Zapatistas) دهقانی و انقلابی در مکزیک یاد می کند که آنها از توانائی و قدرت شبکه سازی خود جهت مهار دولت مکزیک در مقیاس جهانی استفاده کردند. مثال دیگری که چامسکی اغلب در مورد گروه ها و سازمان های کوچک به آن اشاره می کند مربوط به جنبش اجتماعی کوچابامیا (Cochabamba) در بولیوی می باشد. این جنبش برای شکست دادن شرکت بکتل (Bechtel) بزرگترین شرکت ساخت و ساز و مهندسی ایالات متحده آمریکا از شیوه شبکه سازی در سطح جهانی استفاده نمود. جالب آنست که آرونداتی روی (Arundhati Roy) در مجمع گردهمایی جهانی (World Social Forum) در سال ۲۰۰۳ موضعی مشابه موضع چامسکی اتخاذ کرد و اعلام نمود که “هرکدام از ما به روش خودمان قدرتها و حکمرانی های مطلقه سلطه گر را محاصره می کنیم.”[۵] بنظر می رسد که گروه ها و سازمانهای کوچک از طریق شبکه سازی می توانند به اهداف خود دست یابند. اما در مورد موضوع استراتژی نیز می توان ادعای موازی داشت مبنی بر اینکه در سراسر این گفتگو ما متوجه می شویم که چامسکی همواره با گروه ها و سازمانهای کنشگر متحد می شود و نه تنها از نقد آنها خودداری می کند بلکه تلاش می نماید که صدای خود را با صدای آنها هماهنگ سازد. ( او در سن ده سالگی در مورد سقوط بارسلون نوشته و در چهل سالگی از پنتاگون انتقاد کرده و در نود سالگی توجه جهانیان را نسبت به زندانی شدن لولا (Lula) رئیس جمهور فعلی برزیل جلب نموده است.) ما می توانیم با بررسی روش و شیوه های چامسکی رویکرد او را به موضع استراتژی تشخیص دهیم. برای مثال، چامسکی چهار یا پنج ساعت در روز را صرف پاسخگوئی به ایمیل های دریافتی اش می کند تا راهبردهای خود را سخاوتمندانه با کنش گران سراسر جهان به اشتراک گذارد. به سخنی دیگر پیشرفت های استراتژیک، بازگو کردن نقاط ضعف امپراتوری و یا اینکه چه تاکتیکی موجب نیرو مند تر شدن کنشگران می باشد نمونه های کنش گری اوست. آنچه برای چامسکی اهمیت دارد بیان نمونه های موفق مواضع استراتژیکی است که می بایست در دسترس بشریت قرار گیرد. این در واقع همان نکته ای است که او بعنوان یک رابط و یک استراتژیست به جنبش های سراسر جهان یاری می رساند. چامسکی از زادگاه خود بوستون مخزنی ارزشمند از اطلاعات را در مورد کنشگران سایر نقاط کره زمین گردآوری کرده است.
کنشگران در شبکه های جهانی رسمی یا غیر رسمی یک دورنمای وسیع سراسری از جهان (panoramic) را به چامسکی ارائه می دهند تا او بتوان استراتژی های ارزشمند و موفقیت آمیزی از مجموعه مقاومت ها را بشناسد. البته این یک پاسخ فوری برای نگرانی های پیترز از استراتژی نمی باشد. زیرا نمی توان به سهولت یک منظره را از فاصلۀ بیست هزار فوتی زمین تشخیص داد. بدیهی است که نمی توان از چامسکی انتظار داشت از افراد و جوامعی که درگیر ناملایمات می باشند بهتر بداند. مثلا بداند که آنها و یا آن جوامع برای دستیابی به اهداف خود چه روشی را باید بکار گیرند. در نتیجه بحث و گفتگو در میان جوامع و شبکه های آنان احتمالا بهترین روش برای اتخاذ یک استراتژی مناسب و صحیح است. ارتباط کنشگران با جوامع (مردم) جهت درک واقعیت ها بسیار مهم و حیاتی است. از این نظر چامسکی انحصار رسانه ها را به چالش می کشد و آنرا به عنوان یک هدف استراتژیکی برای کنشگران مطرح میسازد. سرشاخ شدن با غولهای بی شاخ و دم رسانه ها و به چالش کشیدن آنها یک هدف استراتژیکی بشمار می رود.[۶] در نتیجه کنشگران و یا سازمان های کنشگر با درک این واقعیت که رسانه ها در انحصار قدرت های جهانی است بهتر می توانند توانائی ها ی خود را ارزیابی و سپس برنامه ریزی کنند.
چامسکی در سالهای پس از پیروزی اوو مورالس (Evo Morales) در انتخابات ریاست جمهوری در بولیوی از برنامه های اصلاحاتی او تمجید کرد. او گاهی اوقات جنبه های ملی -سکولار در جنوب جهان (افریقا، آمریکای جنوبی و کشورهای درحال توسعه آسیا) که آمریکا آنها را سرکوب کرده است و می کند را می پذیرد و اغلب وقایع و حوادث ناشی از مقاومت مردم این مناطق را بازگو می کند.
بینش و یا همان داشتن یک هدف واضح عمیقا جنبه تاریخی دارد و به راحتی از تجربه ای به تجربۀ دیگر قابل انتقال نیست. برای مارکس هم این موارد اتفاق افتاده است او سوسیالیزم را بمثابه یک راه حل کلی پیشنهاد کرده است و به استثنای معدودی از گمانه زنی هایش از بیان محتوای آن خودداری می کند. این پارادوکس ذاتی “بینش” در تغییر و تحولات اجتماعی است. بینش قرار است که فراتر از موقعیت های ویژه باشد اما عمیقا با ویژگی های آن شرایط و موقعیت ها گره خورده است. هیچ بینشی بطور یکسان برای همه مناسب نمی باشد. با وجود این ایده های چامسکی منبع ارزشمندی برای کنشگران محسوب می شود و ما امیدواریم در این کتاب خلاصه ای از ایده های او را بیان کنیم.
در قسمت اول این کتاب چامسکی در گفتگو با پل شانون (Paul Shannon) شرایط دوران کودکی خود در نورث فیلادلفیا فاش می کند. مطمئنا این دوران بر تعهد او نسبت به دفاع از سرکوب شدگان تاثیر گذاشته است. پسری یهودی در محله ای عمدتا آلمانی و ایرلندی که ذهن و ضمیرش با مبارزات جهانی هماهنگ شده است، کسیکه جشن و پایکوبی ظلم و جور (فاشیسم و نازیسم) را بخاطر سقوط بارسلون و پاریس از نزدیک در خیابانهای محل سکونتش مشاهده کرده است. ما در این کتاب با چامسکی همسفر هستیم و قدم به قدم با او پیش می رویم. ابتدا از منطقه تاریخی کومون بوستون (Boston Common) جائی که ده ها هزار نفر برای شنیدن سخنان انتقاد آمیز او علیه سیاست قلدرمآبانه و جنگ طلب ایالات متحده آمریکا در جنگ ویتنام گردآمده بودند، شروع می کنیم و سپس از طریق مصاحبه شانون با چامسکی قدم بعدی را بر می داریم. ما به آن روزها میرسیم، روزهائی که پیش از اینکه مردم نسبت به جنایات آمریکا در ویتنام آگاهی داشته باشند. چامسکی در آن لحظات تنهائی با هرکس که حاضر به گوش دادن حرفهای او بود چه در اتاق نشیمن همسایه هایش و یا زیرزمین سرد و نمناک کلیساها در مورد این جنایات صحبت می کرد. او که امروزه با مردمان بسیار سخن می گوید در آنزمان یکه و تنها بود و بمثابه یک آشوبگر منفرد از سوی رسانه ها معرفی می شد. چامسکی قبل از اینکه ترجمان جنبش های سیاسی در جهان شود ابتدا به عنوان یک کنشگر کار خود را آغاز نمود. آنچه که بیش از همه قابل توجه است این نکته می باشد که بعد از دهه ها تحسین و تمجید از کنشگری چامسکی، او هیچگاه تعهدش را نسبت به دیگر کنشگران کاهش نداده است. این مجموعه گفتار در واقع گواه ادعای ما می باشد.( نکته ای که انعکاس آن در نتیجه گیری کنشگران در قسمت چهارم بیان شده است) پس از بررسی بخش هائی از فعالیت های چامسکی او در بخش دوم این کتاب به بازتاب مسائلی که بطور گسترده بر جنبش های جهانی تاثیر گذاشته است می پردازد. این مسائل شامل برخی از موارد تفرقه انگیز مانند نحوۀ مشارکت در سیستم انتخاباتی می باشد. برای مثال، او در انتخابات ریاست جمهوری ترامپ از احزاب ثالث درخواست کرد که بطور کلی در انتخابات شرکت نکنند تا ترامپ شکست بخورد.[۷] این موضع در مورد انتخابات قبلی که چامسکی از استراتژی “دولت امن” حمایت می کرد و از مردم خواسته بود که به اشخاص ثالث در ایالت هایشان رای دهند، همخوانی داشت. (زیرا) چنین آرائی تعیین کنندۀ تخصیص آرای انتخاباتی (electoral votes) آن ایالت ها به حساب نمی آمد. منطق چنین موضعی نه تنها نسبت به چارچوب انتخابات موثر بود بلکه بطور کلی این موضع برای چپ که در حوزه های انتخاباتی وزن و پایگاهی ندارد اما ریشه ای قوی و نقشی اساسی در جنبش های اجتماعی ایفا می کند، اثر داشت. ما در بخش دوم به این مورد خواهیم پرداخت. در این مرحله چامسکی بمثابه یک آرمان گرای رادیکال ظاهر شده بود. به سخنی دیگر او کنشگر چپی بود که با انجیلی ها (evangelicals) که ریشه محکمی در تاریخ آمریکا دارند گلاویز شده بود. او در اولویت بندی برحسب ارجحیت در میان جنبش های اجتماعی از ادعاهای گوناگون آنان خودداری می کند و در عوض از جنبش های اجتماعی می خواهد به جای شرکت در انتخابات، نگرانی های جامعه جهانی را با شیوه مبارزاتی خود ادغام کنند. همچنین تمرکز دقیق به مسائل طبقه کارگر و سازماندهی کارگری در واقع “چسب” جهانی شدن را فراهم می سازد که می تواند به انسجام هر جنبش اجتماعی یاری رساند. بویژه در عصری که طبقه کارگر ایالات متحده آمریکا زنانه شده است و رنگین پوستان بطور فزاینده جنبش ها را رهبری می نمایند. چشم انداز این جنبش هادر بخش سوم به عنوان سال انتخابات ” نیرومند ترین دولت در تاریخ جهان” (۲۰۲۰) بررسی خواهد شد. چامسکی با بیان این نکته که ممکن است این انتخابات (انتخاب سال ۲۰۲۰ که جو بایدن به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد) یکی از مهم ترین انتخابات تاریخ بشر باشد، خطرات آن را که با منافع شرکت های پیشرو و “اربابان جهان” هماهنگ است، گوشزد می کند. او این سئوال را بی جواب می گذارد که آیا اربابان جهان سرانجام تصمیم خواهند گرفت که به “سیرک مرگبار ترامپ” پایان دهند یا خیر؟ چامسکی همچنین در این گفتگو ها منشاء و تاثیرات کوید ۱۹ که کل بشریت را تحت تاثیر قرار داده است را بررسی می کند و در عین حال “آسیب شناسی منطق سرمایه داری” را آشکار می سازد. بدون تردید چامسکی برای جنبش جوانان و چپ در برابر ویروس کشنده، افسردگی عمیق، اقتدار فزاینده و تهدیدهای موجود الهام بخش می باشد. به گفته گرامشی (Gramsci) برای “بدبینی عقل، خوشبینی به اراده است. “
چامسکی در این گفتگوها با چندین روش تحقیق ارادۀ بشریت و توان و ظرفیت آنان را برای درک واقعیت ها و تغییر جهان بررسی می کند. در واقع مطالعه این گفتارها یکی از بهترین ابزار جهت درک زیربنای فکری، فلسفی، تحقیقاتی، زبانی و سیاسی او می باشد مبنی بر اینکه “ما چه نوع موجوداتی هستیم.”[۸] در قسمت چهارم ده ها متفکر کنشگر که در طول سالیان دراز از نزدیک با چامسکی کار کرده اند و چامسکی بر فعالیت آنان تاثیر شگرف گذاشته است به این سئوال پاسخ می دهند که نوام چامسکی چگونه انسانی است. همه در یک مورد موافق هستند که نوآم با سخاوت شگفت انگیزی خود را در اختیار جنبش ها قرار داده است.
اگر چه این چامسکی است که بندرت در مصاحبه ها برجسته می شود اما او به وضوح در هنگام کار با دیگر کنشگران جهت تغییر جهان ظاهر می گردد. در این فرد و این نوع همکاری ها بخوبی می توان فهمید که چرا در هفتم دسامبر سال ۱۹۲۸ فاجعه دومی بر سر دولت های امپراطوری آمریکا فرود آمده است.
منابع:
[۱] Chomsky, Noam, and David Barsamian. Global Discontents:
Conversations on the Rising Threats to Democracy. New York:
Metropolitan Books, Henry Holt and Company, 2017.
[۲] Scialabba, George. “American Empire and Its Grim
Wages.” Boston Globe, April 25, 2004. http://archive.
boston.com/ae/books/articles/2004/04/25/american_
empire_and_its_grim_wages/
[۳] Chomsky, Noam. The Responsibility of Intellectuals. New
York and London: The New Press, 2017.
[۴] Peters, Cynthia. “Talking Back to Chomsky.” Z Communications, April 27, 2004. https://zcomm.org/zcommentary/
talking-back-to-chomsky-by-cynthia-peters/.
[۵] Roy, Arundhati. “Confronting Empire.” Ratical.org, January 27, 2003. https://ratical.org/ratville/CAH/AR012703.
html.
[۶] Herman, Edward S., and Noam Chomsky. Manufacturing
Consent: The Political Economy of the Mass Media. New York:
Pantheon Books, 2002
[۷] TruthDig. “An Open Letter to the Green Party for 2020.”
January 24, 2020. https://www.truthdig.com/articles/
an-open-letter-to-the-green-party-for-2020/
[۸] Chomsky, Noam. What Kind of Creatures Are We? Columbia
Themes in Philosophy. New York: Columbia University
Press, 2016.
Powered by PrintFriendly.com
Privacy